جدول جو
جدول جو

معنی هم نبرد - جستجوی لغت در جدول جو

هم نبرد
دوتن که با هم نبرد کنند، هماورد، هم جنگ
تصویری از هم نبرد
تصویر هم نبرد
فرهنگ فارسی عمید
هم نبرد
هم جنگ
تصویری از هم نبرد
تصویر هم نبرد
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از هم نبردی
تصویر هم نبردی
با هم نبرد کردن منازعه، حریف هم بودن همزوی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هم نورد
تصویر هم نورد
دو یا چند تن که باهم راهی را طی کنند هم سفر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هم آورد
تصویر هم آورد
حریف
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از هم نژاد
تصویر هم نژاد
دو یا چند تن که از یک نژاد باشند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هم نژاد
تصویر هم نژاد
دو یا چند تن که از یک نژاد باشند (نسبت بهم)
فرهنگ لغت هوشیار
پرنده ای کوچک به اندازۀ گنجشک با منقار دراز و پرهای رنگین و زیبا که پرواز سریع دارد و در هوا می تواند در یک نقطه توقف کند و بال بزند. رو به عقب هم پرواز می کند، مرغ مگس خوار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هم بود
تصویر هم بود
جامعه، انجمن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از هم کرد
تصویر هم کرد
ترکیب
فرهنگ واژه فارسی سره
دو یا چند کس که دارای یکنوع درد وبلیه باشند، شریک غم دیگری غمخوار: همه همخوابه وهمدرد دل تنگ منند مرکب خاب مرا تنگ سفر بگشایید، (خاقانی)
فرهنگ لغت هوشیار